حجتالاسلام والمسلمین اکبر صبرآمیز در گفتوگو با خبرنگار خبرگزاری حوزه در ساری، با اشاره به عظمت و غنای علمی نهجالبلاغه و ضرورت تدبر در خطبههای آن، اظهار داشت: خطبه اول نهجالبلاغه را به حق میتوان "فاتحةالکتاب" این کتاب شریف دانست، همانگونه که سوره حمد، افتتاحیه قرآن کریم است. در این خطبه، حمد و ستایش خداوند متعال، آفرینش جهان هستی، نقش فرشتگان، خلقت حضرت آدم (ع)، بعثت انبیاء و بیان احکام الهی به شکلی جامع و عمیق مطرح شده است.
استاد حوزه با اشاره به جایگاه علمی امیرالمؤمنین علی (ع)، خاطرنشان کرد: کلامی که در نهجالبلاغه میخوانیم، سخن کسی است که پیامبر خاتم (ص) در واپسین روزهای عمر شریفشان، هزار باب علم به روی او گشودند و از هر باب، هزار باب دیگر گشایش یافت.
وی با تأسف از محدود ماندن میراث مکتوب علوی، یادآور شد: متأسفانه درهای علم امام علی (ع) بسته شد و ایشان سالها خانهنشین گردیدند. وجود همین نهجالبلاغه نیز عنایت الهی است، وگرنه میبایست دهها نهجالبلاغه در اختیار داشتیم، برخی از خطبههای این کتاب چنان باعظمت هستند که به گفته ابن ابیالحدید، سجده بر آنها واجب است، همانند آیات سجدهدار در قرآن کریم.
حجتالاسلام والمسلمین صبرآمیز با قرائت بخشهایی از خطبه اول، به شرح محتوای آن پرداخت و بیان کرد: در این خطبه، حضرت میفرمایند: "الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی لَا یَبْلُغُ مِدْحَتَهُ الْقَائِلُونَ وَ لَا یُحْصِی نَعْمَاءَهُ الْعَادُّونَ وَ لَا یُؤَدِّی حَقَّهُ الْمُجْتَهِدُون". یعنی حمد مخصوص خدایی است که گویندگان به مدحش نمیرسند، شمارشگران نعمتهایش را نمیشمارند و تلاشکنندگان به ادای حقش نمیتوانند نزدیک شوند. این بیان، عظمت بیپایان پروردگار و محدودیت درک بشر را نشان میدهد.
استاد حوزه با تبیین فلسفه حمد و شکر، اظهار کرد: حمد، ثنا و ستایش بر جمیل اختیاری است، چه نعمت باشد و چه زیباییهایی مانند گل و بلبل، اما شکر، مختص نعمت است و دارای سه جنبه زبانی، قلبی و عملی میباشد، شکر قلبی یعنی اقرار قلبی به منّت نعمتدهنده، و شکر عملی یعنی استفاده از نعمت در راه رضای خدا و کمک به دیگران. مرحوم آیتالله بهجت تأکید میکردند: وقتی خطبه عقد میخواندم، به زوجین میگفتم شکر خدا را به جای آورید و شکرش این است که برای مجردها دعا کنید تا آنها نیز بتوانند ازدواج کنند.
وی با اشاره به آیات قرآن، افزود: خداوند در آیات متعددی تأکید میکند که نعمتهایش قابل شمارش نیست: "وَ إِنْ تَعُدُّوا نِعْمَتَ اللَّهِ لا تُحْصُوها". نکته جالب این است که وقتی قرآن میخواهد ضعف انسان را نشان دهد، از صیغههای مبالغه مانند "ظلوم، کفار، هلوع" استفاده میکند. حتی در جایی میفرماید: "إمّا شاکرا و إمّا کفورا" و از "شکور" استفاده نمیکند، زیرا "وَ قَلیلٌ مِنْ عِبادِیَ الشَّکُور".
حجتالاسلام والمسلمین صبرآمیز به رابطه انسان با جهان آفرینش پرداخت و اظهار کرد: هر موجودی که میبینیم، آیاتی از آیات الهی است و جنبه موعظه و عبرت دارد. هنگامی که دیوار ترک برمیدارد، در واقع فریاد فقر و نیاز خود را به سازندهاش سر میدهد. یا وقتی از پلی عبور میکنیم، میتوانیم دعا کنیم: "خدایا ما را از پل صراط به سلامت عبور ده". این نگاه، جهان را به کتابی زنده از مواعظ الهی تبدیل میکند.
وی با اشاره به گستردگی نعمتهای الهی، خاطرنشان کرد: ابنسینا گفته است، هر گیاهی که در منطقهای میروید، حداقل دوازده جزء دارد و هر جزئی درمان دردی است. اگر این اجزا را با هم ترکیب کنیم، داروهای بیشماری به دست میآید. خداوند برای هر دردی، دهها درمان در اطراف ما قرار داده است. بزرگترین نعمت نیز، خود خداوند است که در اختیار بندگانش قرار گرفته است. همانگونه که امام حسین (ع) همه چیز خود را در راه خدا داد تا خداوند خود را به او عطا کند.
استاد حوزه با نقل حکایتی از مرحوم آیتالله بهجت به زیباییشناسی نعمتها پرداخت و گفت: ایشان به فردی که از مشکلاتش شکایت میکرد، گفتند: اگر چشمت را نداشتی، حاضر بودی یک میلیارد بدهی تا کسی چشمی به تو بدهد؟ اگر گوش نداشتی، حاضر بودی دو میلیارد بدهی؟ با این حساب، تو سرمایهدار بزرگی هستی؛ باید بخش پر لیوان را ببینی. امیرالمؤمنین علی(ع) با آنهمه عبادت و کاشت پانصد درخت نخل و نماز در کنار هر یک، باز هم میفرمودند: "آه از کمی زاد و توشه و درازی راه و عظمت ورودی"؛ این نشان میدهد که هیچکس نمیتواند حق پروردگار را به تمامی ادا کند.
انتهای پیام. /










نظر شما